یکی از دلایل عمده بسیاری از اختلالات رفتاری و شخصیتّی در کودکان و نوجوانان، ضعف در اعتماد به نفس و احساس خودارزشمندی (عزت نفس) است، بنابر این امروزه در اصلاح و درمان بسیاری از این اختلالات، پرورش و تقویّت احساس عزت نفس و اعتماد به نفس و مهارتهای فردی و اجتماعی آنان، نقش بسزایی ایفا می کند. از این رو با توجه به اهمیّت عزت نفس در رشد شخصیت و سلامت روانی کودکان و نوجوانان، در جهت تقویت و افزایش آن، موارد زیر به والدین و دست اندرکاران تعلیم و تربیّت توصیه می شود:
1-روحیه دینی و ایمان مذهبی را در کودکان و نوجوانان تقویت کنید.
2- سعی کنید در برخورد با کودکان و نوجوانان، توانمندی های آنها را مورد نظر قرار دهید، نه ناتوانی ها را.
نوجوانی، مرحله ای خاص از زندگی است که بر جنبه های گوناگون جسمی و روحی فرد تأثیر می گذارد. نوجوان در این سن، علاقه ای ندارد که جزییات زندگی و کارهای روزمره اش را برای والدین تعریف کند و دوست دارد مستقل باشد، البته این مسائل در سنین نوجوانی یعنی بین 13 تا 19 سالگی طبیعی است. گاهی این طرز رفتار آنها و میل به تنها بودن ، والدین را عصبی و تا حدی نگران می کند. والدین باید بدانند چگونه در عین ارتباط با فرزندانشان در سنین نوجوانی به حریم آنها تجاوز نکنند
این دوره از مهمترین و در عین حال از پیچیده ترین مراحل حیات است. با همه تلاش هایی که روان شناسان برای پرده برداشتن از اسرار این مرحله به عمل آورده اند، باید اعتراف کرد که هنوز نقاط مبهم و ناشناخته بسیاری در این زمینه وجود دارد که بدون شناخت آنها اظهارنظر صریحی را درباره آنان نمی توان داشت.
? تعبیر از جوانی
از مهمترین تعبیراتی که برای این مرحله در کتب به چشم می خورد، تعبیر<شباب> است. ریشه لغوی این تعبیر می تواند گویای حالات و مواضع آنان باشد. شباب به معنی برافروختگی و زبانه کشیدن است
همه حالات و رفتار جوانان حکایت از برافروختگی، زبانه کشیدن، دستور و هیجان دارد. جسم شان، روان شان، عواطف و احساسات شان و بالاخره افکارشان در کمال رشد و برافروختگی است و این خود موجب نابسامانی ها و عوارضی است که در صورت عدم کنترل ممکن است خطرآفرین هم باشد. برخی از روان شناسان این مرحله را سن غرور و مستی و سن شراب بزرگی انسان نامیده اند و عجیب است که در تعبیر امام امیرالمؤمنین(ع) هم به کلمه سکرالشباب برمیخوریم. دوران بلندپروازیها، امید و آرزوهای دور و دراز، با اندیشه آزادی خواهیهای وسیع و همتهای بلند، و خواستاری اصلاح در سطحی وسیع و جهانی است.
«یأس» پدیدهای مفهومی در انسانهاست که با 2رویکرد خودآگاه و ناخودآگاه بروز مییابد.
در روزگار کنونی این پدیده در میان نسل جوان بیشتر دیده میشود چرا که از آمال بیشتر نسبت به سایرین برخوردارند و ناکامی در راه رسیدن به یکی از این خواستهها سبب بسترسازی ناامیدی در ضمیر آنان میشود؛ این رویکرد خود آگاه قضیه است. جوانان بنا به طبع درونیشان، در بسیاری از مواقع دچار خودبزرگبینی یا بلندپروازیهای فانتزی هستند؛ خیالهایی که در تمامیشان، خود را قهرمان بلامنازع میبینند و وقتی از تضاد تصور خود با دنیای حـقـیـقـی باخبر میشوند، بهگونهای ناخودآگاه دچار یأس میشوند. بحران یأس در جوان امروزی فرایندی پیچیده است چرا که با مطرحشدن اصولی که مربوط به آنان نمیشود، رگههای این یأس در نوجوانی نیز دیده میشود و موجب سرافکندگی درونی و بیرونی آنان میشود.اغلب جوانان در شرایطی نابرابر، خواستار احقاق تصورات درونی خود هستند و در این راه، هر سدی که سبب مانع تراشی در مسیر رسیدن به آن اهداف شود را برنمیتابند. طبیعتاً والدین نخستین مانع از دید آنها محسوب میشوند که با نظارت و عدمتهیه امکانات مورد نیازشان، سبب سرخوردگی جوانان میشوند، این سرخوردگی با توجه به مقیاس آن، موجب میشود که فرصتهای اجتماعی آنان در برابر افراد عادی جامعه، بسیار محدود شود و همین امر به کنار گذاشته شدن آنان از عرصههای مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ختم میشود.
روزی مردی از صحرایی عبورمیکرد شیطان را دید که نماز میخواند پرسید تو که از درگاه خدا رانده شده ای و از مقامت فرو افتاده ای با این حال نماز میخوانی؟ .... شیطان پاسخ داد من از شما جماعت بشر در تعجبم من از مقامم افتاده ام خدا که از خداییش نیافتاده.